اینجا من تنهایم، در این خانه دل من بیقرار است .
چشمان من می بیندواشک می ریزد.
دلم تنگ است ،
تنگ است برای سروصدا،
برای توپ بازی
برای همه چیز.
اینجا همه وسایل ودرودیوار بوی غم دارد،
گویی همه چیز از نبود شخصی دلگیر وغمگین هستند.
غصه ای دردل دارند،
غصه راپنهان می کنند مبادا بغض دیگری بشکند.
دیوارهای اینجا خط خطی است،
مداد،خودکاربا هرچیزی که دستش می آمدروی دیوار می نوشت،
بهتر است بگویم یادگاری می نوشت.
روی فرش خاطره ای ازاوبرجاست.
تلویزیون هم منتظراوست که وقتی فیلمی میدهد وهمه در حال تماشا هستند بیاید وآن را خاموش کند.
عروسکهای ساختگی به دست مامان ،فیل کوچک همه نشانه ای از اویند،
همه بوی اورا می دهند،
ماشین کوچکش،عروسک پاندا،خانه سازی ها،همه یعنی او،
خمیربازی بوی دستهایش رامی دهد.
توپ های رنگارنگ،سوت قرمزرنگ منتظر اوست.
همه چیز اینجا بیقرار محمدهستند،
هوای دیدنش را دارند.
دلم برای وضو گرفتنش تنگ است،
اینجا حتی مهرجانماز غمگین وچشم انتظار است که بیاید تا با آن نماز بخواند،
دلم برای قنوت کردنش، سجده کردنش تنگ است.
ظرفهای غذای مهد کودکش هنوز نشسته مانده است،
کفش هایش هنوز خاکی است.
آری اینجا خانه خاطرات اوست،
اینجا خانه محمد است و اونیست.
محمد 3 ساله دیگر بازی نمی کند،
دیگر حرف نمی زند،
نمی خندد، دیگر مرا صدا نمی کند.
او خوابیده است و هرچه صدایش می کنیم جواب نمی دهد.
محمد من هیچ وقت این همه ساکت نمانده بود،
او همیشه دلش می خواست وقتی من می آیم با من بازی کند،
ولی اونیست و نبودش برایم سنگین است.
وقتی می آیم اودیگر جلوی در نمی آید که سلام بدهد،
دلم تنگ است برای رفتارهای کودکانه و شیرینش.
او چند روز است که چشمهای آبی رنگش راباز نمی کند،
دلم تنگ است برای چشمهایش،
چند روزی است آسمان زندگی ما سیاه شده،
آسمان از ما روبرگردانده است
و هرچه نوازشش می کنیم رنگ آبی خودش را به ما هدیه نمی کند.
خدایا تورا به حق نام محمد،محمد من را همانطور که بود به من و همه برگردان.
خدایا تورا به حق نام محمد،محمد من کوچک است به او توانایی تحمل بده.
خدایا تورا به حق نام محمد،محمد من یکدانه و عزیز است او را از ما نگیر.
خدایا تو را به حق نام محمد،محمد من چشمهای آبی رنگش ،هم دریای من بود هم آسمانم،
نه دریای من را بگیر و نه آسمانم را.
خدایا تو را به حق نام محمد، محمد من هم نام امام زمان (عج)است او را به من برگردان و از یاران حضرت قرار بده .
آمین
با تشکراز خواهرم زهرا
روی تو را ندیدم و عمرم تمام شد
ابریشم خیال تو زنجیر دام شد
هر آرزو که بود به دل ذره ذره سوخت
شهد زلال عشق به کامم حرام شد
نازکتر از گلبرگ یاس نشونیه خونت کجاست؟
که این دل آواره گر تو رو می خواد به التماس
شبیه جادو شده ها دلم شده طلسم تو
از کی بپرسم اسمتو ای آشنای ناشناس
به کی بگم که عاشقم که دردمو چاره کنه
کسی که درمونه منه غریب آواره کنه
به کی بگم که گوش کنه قصهء سرگردونیمو
کسی که فکری واسه این دل هزار پاره کنه
ای که هوای عشق تو یه عمره دنباله منه
اگه به خوابت ببینم خیال تو مال منه
ای آرزوی گم شده تو یارو همزاد منی
تو باغ سبز خاطره گلبوتهء یاد منی
عشق تو در سرشکمه تنهایی سرنوشتمه
می سوزم و خیال تو تنها گل بهشتمه
به کی بگم که عاشقم که دردمو چاره کنه
کسی که درمونه منه غریب آواره کنه
به کی بگم که گوش کنه قصهء سرگردونیمو
کسی که فکری واسه این دل هزار پاره کنه