سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :3
کل بازدید :153322
تعداد کل یاداشته ها : 94
103/9/13
8:33 ع
خدایا دلم را بهاری کن !
بهار می آید با نسیم ملایم نوروزی
و بر دستان نیاز زمین ، گلهای لاله را می نشاند
و بر سینه خشکیده دشت ، رودها را جاری می سازد
بر قلب قناری ، ترانه می ریزد
و در دل فسرده و سرد بیابان، چمنزارها و سرسبزی را هدیه می کند
کاش در دل من هم بهار سر می زد
لاله های سرخ ایمان می روئیدند
و قناری ترانه نیایش سر می داد
و اشک نیاز را بر چشمه های خشکیده چشمهایم جاری می ساخت
یعنی من هم می توانم سبز شوم ؟!
بهاری شوم !!!...
به سرما گفتم از قلبم بیرون رود
غم و غصه را نیز با خود بیرون کند
به جایش بر پهندشت بیابانهای دلم
گل سرخ ایمان خواهم کاشت
پنجره قلبم را گشودم
و هفت سین آرزوهایم را در برابر سفره نوری که از پنجره بر دلم می تابید ،
پهن کردم ...
سین اول ، آرزوی سعادت و خوشبختی ،
سین دوم ، آرزوی سلامتی و تندرستی ،
سین سوم ، آرزوی سرسبزی و خرمی ،
سین چهارم ، آرزوی سربلندی و سرافرازی ،
سین پنجم ، آرزوی سازندگی و نوسازی ،
سین ششم ، آرزوی ساده دلی و صداقت ،
و سین هفتم ، آرزوی سبکباری و پرواز
براستی حال که هفت سین آرزوهایم را چیده ام
و آئینه را در برابر این همه امید گذاشته ام
آیا بهار به دلم راه می یابد ؟! ...
در کناری به نظاره می نشینم
ناگهان احساسی در من بیدار شد ...
نوری از پنجره به آئینه تابید
و سفره هفت سین را غرق در نور کرد
نور این آرزوهای سپید ، قلبم را مالامال از عشق نمود
و شوقی زیبا برای پرواز ، در دلم جوانه زد
آری !
حال بهار را با تمام وجود حس می کنم
و خواهم گفت : دلم بهاری شد ...
می خواهم این بهار دل را به همگان تقدیم کنم
و آرزو می کنم که هفت سین آرزوهایتان
را در برابر صداقت آئینه وجودتان پهن کنید
و می گویم :
بیائید دلتان را بهاری کنید و بهار را برای همگان بخواهید .
 
***
موقع سال تحویل برای همه دعا کنید به یاد همه باشید ...
و برای طلوع خورشید عدالت دستها را به آسمان بلند کنید ...
از این که در این مدت با شما خوبان همراه بودم خوشحالم و برای تک تک شما آرزوی سالی پر خیر و برکت همراه با سلامتی و سعادت خواهانم ...
لطف حق همیشه یارتان ...

84/12/26::: 1:26 ص
نظر()
  
  
صدایم کن
من اینجایم
غریبانه
چه تنهایم
صدایم کن
در این غربت بسی خوابیده در چشمم
هزاران خواب و رویاها
که بی تو من نمی یابم
نه فردا را
نه شبها را
نه عشقی بر زبان دارم
نه رویایی
به دنبال هزاران خواب تنهایی
نه طاقت را
که بر ساحل روان دارم
صدایم کن
من اینجایم
به صد اندوه تنهایی
چه ویرانم
نمی دانم چرا
اینگونه بر کنج خرابات دلت من تکیه می دادم
به رویاها
پیام قاصدکها هدیه می دادم
به باران
چهره گرم تو را من بوسه می دادم
خداوندا ....
غریبانه ، چه تنهایم
صدایم کن
که بی تو من نمی یابم
نه رویای شبانگاهی
نه پرواز نگاه منتظر بر چشم تنهایی
و خود را
به صدها غم ، به صد اندوه
چه می بازم
صدایم کن
به تنهایی مرا خواندی
به چشمانت فرا خواندی
و من بر حجم غربتها و اندوهت
چه تنها، آشیانها را بنا دادم
و بر دستان گرمت تکیه می دادم
و از اندوه تلخم صد هزاران قصه می گفتم
که تو پادشه این قصه ها باشی
که تو ساحل به دریای غمم باشی
من اینجایم
از این رویای تلخ دوریت
عمری گریزانم
خداوندا ... رهایم کن
از این اندوه تنهایی رهایم کن
تو می دانی
بر این غربت تو آگاهی
تو می دانی ... چه شبها در پِیَش اشکی روان دارم
چه دردی بر دل خسته نهان دارم
زبان گنگ است از گفتار
زبان خاموش و سنگین است
از حجم غم پندار
صدایم کن
رهایم کن از این غربت ، خلاصم کن
پریشانم.... از اندوه نگاهت بس گریزانم
به چشمان همیشه منتظر
عمری گرفتارم
صدایم کن
ز چشمانت رهایم کن ، خلاصم کن
گریزانم... در این غربت پریشانم
بر این ویرانگی
چه می دانی که من هر شب چه گریانم
از اندوهت خلاصم کن
صدایم کن
فقط یک آن .... نگاهم کن
برای آخرین دیدار
برای آخرین گفتار
به یک لحظه نگاهم کن
برای مرگ این پندار
تو ... تنها آشیان لحظه های من
برای آخرین لحظه
آخرین یاد
نگاهم کن
تو ای یارا ....
عزیز من ....
صدایم کن...

84/12/11::: 6:27 ع
نظر()
  
  
   1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام به همهء دوستان.... با (نالهء جویبار) به روزم، منتظر نظرات گرمتون هستم.