فراری باید تا بی نهایت
از ابرهای سیاه هم باید گریخت
و از هرزه گیاهی
که پشت دیوانه دلی خانه کرده
باید رسید به
زردی نرگس در پس دریای جنون
به مشتی گل شب بوی وحشی
به بنفشه های پر از سادگی دل
و باید رفت تا یگانگی سپید
«قایقی باید ساخت»
و من قایقی ساخته ام از نی
تا به حرکت آید در امواج بی رحم
تا بیابم نرگسم را
و آزاد سازم نیلوفران را
قایقی بساز ای یاس وحشی
دخترک در زیر ابرهای سیاه است