دلم یک ورق پارهء نازک است
دلم را مچاله نکن
نگو اینکه یک کاغذ باطله است
به سطل زباله حواله نکن
دلم دفتری کاهی است
ورق های آنرا نکَن زود زود
بیا بعضی از صفحه ها را بخوان
از اول ببین
حرف، حرف تو بود
اگرباز از دست من دلخوری
بیا این ببخشید هم مال تو
نرو صبر کن، یک کمی صبر کن
بیا اصلااین دل
دلم مال تو
از کتاب «چای با طعم خدا» نوشتهء«عرفان نظر آهاری»
خدایا!
ناپاکم و گناه آلود
اما می دانم
اگر نگاه رحمتت را بر من بیفکنی
قلب من چون برف، سپید و پاک خواهد شد.
خدایا!
ذهنم پریشان است،
قلبم بی قرار است،
افکارم شوریده اند و
درمانده ام.
پس رشته زندگی ام را
به دست های امن تو می سپارم.
خدایا!
مرا قلبی ببخش
که برای دیگران بتپد،
با اشک دیگران
اشک بریزد، از شادی دیگران شاد شود
ورنج دیگران را رنج خود بداند.
قلبی که مرا با تمامی آفرینش پیوند زند.